علم و دانش دین 3 (قسمت دوم) :
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ(البلد/4)
باسلام مجدد خدمت فرزندان گلم
یادم میاد که در چنین روزی رفته بودم قم برای چهلم قیام نوزده دی اونجا ، ولی ای دل غافل ! آب در کوزه و ما گردن جهان می گردیم ، یعنی تو بلاد خودمون نزدیک شهر خودمون تبریز قیام کرد .
فرداش برگشتم ، تو قطار تهران تبریز تو کوپه ی ما یه مرد سن و سال دار و یه جوان دانشجو بهمین مناسبت بحث می کردن و منم گوش می دادم ، تو بحث مرد گفت : مثلا همین قطارو که سوارشیم کی کشید ؟ خودش پاسخ داد که رضا شاه .
جوان گفت : حالا کاری ندارم که کی زحمتشو کشیده ! ولی الان کجا هستیم ؟! خودش پاسخ داد که نزدیک میانه ، بعد پرسید از میانه تا تبریز چقدر راه ؟ بعد پرسید : چرا با ماشین زودتر از قطار می رسیم و راه کوتاه تره ؟ بعد گفت برای اینکه زضا شاه اونو هدفمند ساخته !
هدفمندو من گفتم به مناسبت مثلا هدفمندی یارانه ها ، اون جوان منظورش این بود که این کارا که شده و می خواد بشه اینجوری بوده و هست .
بعد انقلابم که قم ، تبریز و بلاد دیگر انقلاب براش زحمت کشیده اند نیز کاراهایی که شده و می شود هدفمند بوده و هست و خواهد بود ، منجمله کارای علمی علما و دانشمندان که بحث ما در این رابطه است .
و در رابطه با فرمایش جانشین استاد شهید که ضمن نقل فرمایشی از امام ششم فرمودن : عبودیت لازمه برای علم و دانش ، ولی قبلش فرموده بودن نه برای کسب علومی ریاضی ووو!؟ منجمله همون علم و دانش راه سازی ، و از جمله راه آهن . که بمناسبت گرامیداشت امروز خاطره ای از آن روزو براتون گفتم و ان شاءالله در فرصتی دیگر ادامه اش ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سلام علیکم ، روز جمعه ی بچه های عزیز و گلم مبارک
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ(البلد/1)
ما قبلا بحث ، گفتگو ووو تحت عنوان علم و دانش دین داشتیم ، حتی علم و دانش دین دوی اونو در اینجا ، در اینجا که میگم در واقع در خونه ، که طبق معمول اشاراتی از آن در اینجا ثبت و ظبط میشه .
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ(البلد/2)
امروزم می خوایم اشاره ای به محل ان داشته باشیم ، با این تفاوت که با باحث ، گوینده ووو بیشتر کار داریم ، یعنی خودم و شما ، چه در اینجا و چه در خانه و چه در محل بحث و گفتگویی که هریک از ما با خودمون داریم در مثل خانه ، اینجا و هرجای دیگر در پی آن ، که در آنجا وارد بحث و گفتگویی می شویم .
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ(البلد/3)
بعنوان مثال مانند همان که در نوشته ی قبلی با بقولی جانشین حی و حاضر استاد شهید مرتضی مطهری داشتیم ، که در جایی مثل اینجا ، یعنی در رادیو معارف جمهوری اسلامی ایران همین مطلبی رو که امروز می خواهیم به آن اشاره ای داشته باشیم به نقل از آقا امام ششم علیه السلام فرمودن که : بندگی لازمه برای علم ودانش ... .
خب ، امروز که سر کار نرفتیم و در خانه ماندم و فرصتی دست داد که سراین بحثوباز کنم ، روز تولد آقا امام حسن عسگری علیه السلامه ، ضمن عرض تبریک بمناسبت روز تولد آخرین جانشین آخرین پیامبر صل الله علیه و اله و سلم در این دنیا ، که پدر آخرین امام جانشین ایشانست ، چراکه جانشین امامان قبلی از این دنیا رفته اند و فقط ایشان هستن که فرزندشان حی حاضرن در این دنیا ، حالا کجا ؟ و بلادی ؟ بستگی به برداشت ما از جانشین : " وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ(البلد/2)” دارد .
حالا برداشت علمی و اونم از سر بندگی بقول جانشین حی و حاضر استاد شهید مرتضی مطهری ؟ بماند ، که اگر امروز بازم فرصت دست داد خواهم گفت انشاءالله ، وگرنه در فرصتی دیگر ان شاءالله براتون میگم ، البته در اینجا و در خانه ، براهمون جا که گفتم ، مثل هذا ، فعلا مادر بشقاب شیرینی رو به مناسبت امروزو با چایی آورد و جای شما خالی مشغول بشم ، بسم الله
سلام علیکم
امروز حرفی برای گفتن ندارم ، یک در صدشم نه ، هرچی علما و دانشمندا بگن ، حرف حرف اونا ، نه و نودونه درصدشم نه ، صد در صدش ، ما هم چیکاره ؟ بازم هرچی اونا بگن ، حرفیه ؟
خب بسم الله ...
بقول مثلا استاد شهید مطهری ، اصلا چرا ایشون ؟ جانشین حی و حاضرش ، مثلا استاد محمد تقی مصباح یزدی ، اصلا هرکی که بگن ، خب حرفشون چیه ؟
کاریم نداریم که فردایی ، روزی روزگاری یادآورش خواهیم بود ، اصلا فاقد حافظه هم هستیم ، چه رسه به اینکه یادآورش باشیم و بهش فکر کنیم و بعد اندیشه هم بحکم و فرمون عقل بخوایم حکمی براش صادر کنیم .
بلکه مثل بچه ی آدم اومدیم خدمتشون ، می خوان ذهن سازی بفرمایند ، خب بسم الله ، مهندسی بفرماین ...
خانه ی ما خانه ی ایشان و شهرما هم شهر شون ، ماهم اهل خانه و شهروندی که هرچه اونا بفرماین ...
اصلان چرا ما حتی منتظر حرف زدن اونا هم باشیم ؟ یا حتی مثل بچه ی آدم بریم خدمتشون ؟ که ما یه کاره باشیم ؟!
همین دیشب رادیو معارفشون از قول امام ششم فرمود که علم ودانش یاد دادنی نیس ، که یه کاره یادگیرنده هم باشیم !؟
پس بفرماین ببین ، بشنو ووو ، اونوقت مام می بینیم ، می شنویم ووو ، اولم اینو ببین ، اونو می بینیم ، ووو
مثلا اول حافظه هم این باشه ، اولشم اون میشه ، نباشه ، نمیشه ! نباشه باشه ، نباشه میشه !
والسلام علیکم و رحمة الله و برکانه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سلام علیکم ، صبح اول هفته ی پسر و دختر گلم بخیر
امیدوارم که هفته ی خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و هفته ی بهتری رو پیش رو داشته باشین . همچنین روز خوبی و بهتری .
خب بکجا رسیده کارمون ؟
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ(ق/4)... .
دیشب که سر به زمین گذاشتم ، آنهم با دلی آرام و قلبی مطمئن و بعنوان مثال چشم بینایی را از این دنیا بستم می دانستم که فرداش ، یعنی امروز ، مثل روزهای گذشته دیروز رو فراموش نمی کنم که چه روزی رو پشت سر گذاشته و بحافظه سپرده ام ، بعبارتی با ضمیری آگاه سر بر بالین گذاشتم دیشب و همچنین نیمه ی شب که از خواب بیدار شدم و ... .
و این کار لحظه به لحظه ی زندگی ماست ، یادآوری گذشته رو میگم ، وگرنه صبحگاهی مثل صبح امروز نداشتیم ، بقول ملای رومی : هر نفس نو می شود دنیا و ما ، ... .
ولی نه تنها بقولی که دیشب گفتیم برای عشق و عشقبازی ، حتی برای یادآوری گذشته و پشت سر گذاشته و بحافظه سپرده هم نیست ، مثلا مانند هنر برای هنر ، یادآوری هم برای یادآوری ، بلکه برای اینکه بدانیم : قَدْ عَلِمْنَا... .
چه رسه به عشق برای عشق و بقول اون بنده خدا همش عشق ، کل کتابو میگم و حافظ کلشم که دیروز گفتیم ، جالبه نه ! علاقمندی به حفظ و حافظه رو میگم ! در نامگذاری ، در حالیکه علی القاعده عشق به عشق ، به کلش که همش عشق بود ، کتابو میگم ، مناسبتره !
اما بعد :
ضمن شب بخیر ، بازم امیدوارم که روز خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و فردا هم بهتر از امروزتون باشه ان شاءالله تعالی .
در این فرصتی که بعد غروب آفتاب دست داده اول بگم که ما حساب علما و دانشمندارو از به اصطلاح عرفا و خصوصا اونایی که با عشق و عاشقی جلوی عقل و عاقلی رو سد می خوان بکنند ، حتی برای فکر و اندیشه ی ما هم ارزشی قایل نیستند ، جدا می کنیم ، و صرف نظر از اینکه منظورشون از علم و دانش چیست ؟ همانطور که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرمود : "انامدینة العلم و علی بابها" ، و عالم و دانشمندم عالی مقام تر از طالب علم و جوینده ی دانش است ، بنارو براین می گذاریم که باب و ورودی علم و دانشو اونا باز کنند . ولی یه نکته ای هس که لازم به یادآوریست .
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ... .
البته این نکته رو بعد خواهم گفت ان شاءالله به وقتش ، وقتی که رسیدیم به :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ(ص/1)... .
یعنی بعد :
... ، ن والقلم و ما یسطرون ، ... .
و :
... ، ق والقران المجید ، ... .
وقتی که رسیدیم به :
... ، ص و ... .
ولی چون صبح که داشتیم آماده می شدیم بریم سرکار ، رادیو جوان صدای جمهوری اسلامی ایران راجع به آموزش زبان خارجی ، خصوصا اولش انگلیسی خبری از آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران رو پخش کرد که لازمه به اون نکته یه اشاره ای گذرا بکنم .
مناسبتش با بحث الان و امروزمان هم اینه که مثلا گفتم ابواب و ورودیهای حافظه فقط پیامهای حواس پنجگانه نیس ، حالا پیامرسانی دل یا قلب و یا بقول یکی از شاگردان آقا امام صادق علیه السلام بماند ، که آن حضرت در تاییدش فرمودن : ان هذا لفی الصحف الاولی ، و منحصرم به صحف بینایی ابراهیمی و شنوایی موسوی نیست ، بلکه شامل صحف دیگر پیام آوران حضرات آدم ، نوح و عیسی سلام خدا بر ایشان نیز می شود .
بلکه باب بحث و گفتگو در حافظه را هم هرچند بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم آنکه عالی مقامتر است باز می کند ، و بعبارت دیگر حرف اول را او می زند ، ولی گیریم که یادآوری علم و دانش علما و دانشمندا هم بعد به زبان آوردنشان باشد و یا نوشتنش و به سمع و بصر ما که رسید ، و حالا بعد تجرید از حسم بقول ایشان به بایگانی یا حافظه سپرده شده و آنگاه نوبت به قیام ما برای یادآوری آن برسد ، خلاصه حرف اول حرف ایشان باشد و ... .
مثل اون خبری که رادیو داد و یاد حرفی افتادم که بیکی از اولیای دانش آموزان دبستان شهیدسیدمصطفی خمینی قم گفتم ، در حالیکه آموزگار آنجا هم بودم !
خب وقتی مردم بچه هاشونو دبستان ، راهنمایی فرانسوی سابق و دبیرستان آمریکایی بفرستن بایدم آموزه های غربی بخورد بچه هاشون داده بشه ! مثلا نمیشه که بچه مثلا زبان انگلیسی یادش بدن و مثلا نگه اوکی بجای معادل فارسیش ! و یا بازم بعنوان مثال به بچه ی آدم بگن راسل دانشمند و ریاضی دان ووو ، و بچه نگه که مجموعه ی جامع ، مثلا آدم ابول البشر نداریم ووو
و وقتی حرف اولم در حافظه صفر ، خالی و تهی ، بلکه تنها حرف در حافظه این بشه ، بچه ی آدم حرفی برای گفتن نداره که بگه !
حالا بقول آقا امام علی علیه السلام بچه ی آدم جلوتر از آدمه بمونه ، ولی بعد آدمم حرفی نداره که بزنه ؟ همش مثلا من بگم !؟ یادآوری منم که گیرم مقدم بر یادآوری شما ، ولی شما هم یادآوری می کنید حرف منو .
نقله که دونفر زفتن پیش حضرت داوود نبی علیه السلام ، ایندو یکی بحساب نود از صد که نه ، بلکه نودونه تا گوسفند داشت و دیگری بحساب یک از صد ، اونکه نودونه تا داشت میخواست صد در صدو داشته باشه ! اونوقت اون یکی بحساب چقد ؟ بچه های مراکز آموزشی جمهوری اسلامی ایرانم پاسخ میدن : صفر تا !
اینو قبلن گفتم براتون ، ولی بد نیس بازم یادآور بشم که در پایه که نه ! بلکه در چی ؟ کلاس سوم ابتدایی بچه مسلمونایی بنام احمد و اکرمم تازه این صفرو بین خودشونم تقسیم کرده و به هرکدومشونم صفر رسیده !
اونوقت اون ولی دانش آموز ، به من می گفت : این کتاب ریاضی رو علما و دانشمندا نوشتن و شما ، یعنی من ، کتابو درس بدین به بچه ی من ، نه بیشتر و نه کمتر ، عین کتابو ، وگرنه بچمو میبرم کلاس یه معلم دیگه !
با اینکه علی آقا پسرش شاگرد اول نه تنها دانش آموزان من ، بلکه دبستانم بود ، یعنی من از کتاب کم نمی ذاشتم ، علاوه بر کتاب یه چیزایی برای دانش آموزان می گفتم و از قضا پسر ایشونم خوب می گرفت و ...
و همین مشکل زا شده بود نه تنها برای این ولی ، بلکه برای معلمای کلاسهای سال آینده ی دانش آموزانم ، چراکه در کلاس بیکار نبودن ! و بابتش هزینه هم می کردن ! مثلا یه دانش آموز افغانی داشتم بنام احمدی ، که سال بعد در کلاس پنجم توسط معلمش آقای محمودی از کلاس اخراج شد و مدیر دبستان آقای محمدی هم اونو گرفته بود زیر چک و ... ، که وقتی جلوی در دفتر دیدمش گفت فقط سوال کردم صفر پنجم یعنی چی ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سلام علیکم ، صبح بخیر پسرم و دخترم
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا ذَلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ(ق/3)... .
در باب یادآوری ، البته نه بعنوان یکی از ابواب و ورودی های حافظه ، علما و دانشمندا بی حرف نیستن ، مثلا استاد شهید مرتضی مطهری می فرمایند ما وقتی یادآوری می کنیم یک وقت برای یادآوری دانسته ایست ، یه وقتم چی ؟ خب طبق معمول برای باب دیگر علم و دانش بقول علما و دانشمندا ، برای ندانسته ای ! خب برای اینکه بدونن ! کی ؟ لابد ما که نمی دونیم ! وگرنه برا خودشون که فقط از باب دانسته هاس .
در حالیکه ما نه تنها می تونیم قیل و قال آدم تا خاتم را بحافظه بسپاریم اونم بقول حافظ قرآن ، خواجه ی شیراز ، با چهارده روایت ، ولی ابواب و ورودیهای حافطه که فقط این نیست ! بلکه بقول بازم ایشون : اگه خدای نخواسته خدای نخواسته مثلا عقل خواست در حافظه چراغی روشن کنه چی ؟ عشق آمد و آتش به همه عالم زد ! یا : دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد ، ووو : !
خب چرا ؟ چرایش روشنه ، برای اینکه مسئله این بود : ما چیکاره ایم ؟
بعد حفظ و حافظ بودن کلم ؟ کل آدم تا خاتمم ؟
بعداز غروب آفتاب :
صبح دیر شده بود و می خواستیم بریم سرکار و نشد که بگم ، میگن یکی ادعای پیغمبری کرده و ازش پرسیدن معجزه هم داری ؟ گفت آره ، گفتن چیه ؟ گفت به دیوار میگم برو عقب میره ، گفتن بگو ، به دیوار گفت برو عقب ، گفتن پس چرا نرفت ؟ گفت رفت ولی شما ندیدین ، آخه حلال زاده ها می بینند ، یه عده برای اینکه حلال زاده باشن گفتن راست میگه ما دیدیم رفت عقب .
اینم بگم بد نیس ، قبلن گفتم ولی بی مناسبت نیس با حرف امروزم ، میگن یه بنده خدایی که نمی خوام اسمشو ببرم ، گفتن کجای قرآن عشق اومده ؟ پاسخ داد : شما بگین کجاش نیامده ! لابد همه جاش اومده و اصلن همش عشقه و ما نمی بینیم ! خودمو میگم .
سلام علیکم
صبح بخیر ، چه خبر ؟ از علما و دانشمندا ...
خب ما به کار خودمون ادامه میدیم تا یادشون بیاد اونچه رو به حافظه سپردن ، که یادآوری کنن برای ما ، که مثل اونا حافظ اونیم ، بعدشم بیاد میاریم و تا اینجا فرقی باهم نداریم .
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیءٌ عَجِیبٌ(ق/2) ... .
خب کجا بودیم ؟ رسیدیم به دومین حرف از حروفی که به اونا حروف مقطعه میگن ، اولی عبارت بود از :
بسم الله الرحمن الرحیم ، ن والقلم و ما یسطرون ، ... .
با این فرق که الان داریم :
بسم الله الرحمن الرحیم ، ق و القران ... ، ... .
و قبلن داشتیم :
بسم الله الرحمن الرحیم ، ن والقلم و آنچه می نویسد ، ... .
ولی الان حرف و قرآن مجیدو داریم .
مثل حرف علما و دانشمندا و ما ، یا حرف ما و اونا ، که بهشون گفتیم اگه حرفی دارن بگن ، البته اگه مطمئن هستن که مام مثل اونا حافظه داریم و اونچه توش نوشته میشه رو نه تنها حفظ می کنیم ، بلکه بیادم میاریم .
حالا اگه یکی گفته ما صفر کیلومتریم ، بعد اینکه هیچی نداریم ، یا فاقد ذهن ، یعنی حافظه هستیم ، ووو ، اینارو خودشون گفتن یا یکی که مثل اونا عالم و دانشمنده ، نه ما .
باب و ورودی دین 3 :
ارسالکننده : خانواده ی خانه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْمُرْسَلَاتِ...وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ(المرسلات/15)... .
وقتی رادیو گفت : ...
میگن وقتی رادیو درآمده بود ، یه بنده خدایی که رفته بود تهرون وقتی اونو می بینه که ازش صدا در میاد و مثلا میگه : اینجا تهران است .
یکی میخره و میاره شهرشون .
ولی وقتی روشن میکنه می بینه که بارم میگه : اینجا تهران است .
وقتی گیرنده ی ما ، مثل رادیو رو میگم ، همون که صدای رادیو رو گرفت ، مثلا این گفته ی رادیو رو که گفت : ...اینجا صدای فضیلت و فطرت است...
پس ما هیچکاره نبودیم .
بعد اونم ، بعد اونکه گفته شد : این ... .
نیز هیچکاره نیستیم ، مثل الان که یادآوری می کنیم .
همونطور که یادآوری کردیم رادیو معارف گفت : ...
وَمَا أَدْرَاکَ مَا یوْمُ الْفَصْلِ؟(المرسلات/14)
و بعد اینکه گفت :... .
خب بعدش چی ؟ حالا ، الان ، امروز ما چیکاره ایم ؟
گیریم که ما گرفتیم ارسالی رو ، مثلا : اینجا صدای نور ، ووو است ، آیا نقطه تمام ؟
آیا گیرنده نداره ؟ این ...
پس هنوزم مسئله اینه که :
الان چیکاره ایم ؟ یعنی همون که گفتم : علما و دانشمندان ... اگه حرفی دارن بعد ذکر و یادآوری بگن ، بعد این ما چیکاره ایم ؟ نه اینکه پیش از آن بگن چه جوری حفظ و نگهداری کنیم ، یا آخرین پیام آور مجرد از حس بوده بعنوان مثال ، بعد پیامرسانی مثلا حس شنوایی گیرنده ی : ... اینجا صدای فضیلت و فطرت است ... ، ارسالی .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ(ق/1)... .
باب و ورودی دین 2 :
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : صبح سه شنبه اول بهمن 1392
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ(القیامة/1)وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ(القیامة/2)أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ(القیامة/3)بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّی بَنَانَهُ(القیامة/4)بَلْ یرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیفْجُرَ أَمَامَهُ(القیامة/5)... .
سلام علیکم ، صبح بخیر
آنچه گذشت :
بسم الله الرحمن الرحیم ، الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل ؟ الم ... ؟ و ... ؟ ... ؟
وقتی مثلا رادیو معارف ، صدای فضیلت و فطرت ، وابسته به صدای جمهوری اسلامی ایران ، یا برادر حسن رحیم پور ازغدی در آن ، که گفتیم چه بعنوان یه عالم و دانشمند و چه از طرف ایشان آن حرف را زد ، چه کردیم ما ؟
بشرح ایضا شما هم چه کردین الان ؟
آیا من سرشو یا سرشونو بریدم و آویزون کردم و تکبیرم گفتم تازه ؟ مثل وهابی های تکفیری بعنوان مثال ؟ که شما فرزندان منم ، مثل بعضیا بعد حرفم شارژ بشین و بگین : الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر ، ... ؟
مثل روز روشنه که من زورم به مثلا رادیو معارفم نمیرسه ، چه رسه به صدای پشتیبانش ، حالا پشتیبانی مردمیش بمونه !
چی ؟ به پشتیبانی شما یه کاری بکنم ؟! یه حرفی بزنم ؟! شما دوتا ؟!
البته که شما اینو نگفتین ، اینو بدر گفتم که بقول معروف دیوار بشنوه ، هیشکی ندونه منکه میدونم شما دوتا که نه ، بقیه ی بچه هام و بچه هاشونم هنر کنین مثل من خودتونو نگیر دارین ، مثل همون کاری که من کردم .
چه کردم ؟ گفتیم که ، پرسیدیم : چیکاره ایم ما الان ؟
که این با چیکاره ایم ما الان برادرمون حسن آقای رحیم پور ازغدی ، یا وابستگی ، و یا وابستگانشون یه فرقی داره ، فرقشم همون که در آغاز گفتیم : چه کردیم ما ؟ الانم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ(الهمزة/1)الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ(الهمزة/2)یحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(الهمزة/3)کَلَّا... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الْقَارِعَةُ(القارعة/1) مَا الْقَارِعَةُ(القارعة/2) وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ(القارعة/3)... .
با عرض ادب و سلام مجدد و صبح بخیر
دیشب گفتیم که علما و دانشمندان دو تا کار می کنند ، یعنی می گویند هرکاری که می کنند دو حالت داره ، یا درسته ، (وان لم یکن ) واگر درست نباشه پس نادرسته ، حالا بعدش چی چیا میگن بمونه !
مثل همون که دیشب پرسیدیم ، جمع این دو کار ، که آیا امکان داره هم درست باشه هم نادرست ؟ یا اینکه خودشونم گفتن ، که وسط ایندو کار نداریم ، یعنی امکانم نداره نه درست باشه و نه نادرست ، ووو !
خلاصه اگه یه وقتم گفته باشن امکان داره ! خب عالم و دانشمند دیگه ! لابد می دونن که ( من حیث هی ) از اون لحاظ امکان داره ، همون نه درست و نه نادرست !
خب ما الان چیکاره ایم ؟ درستکار ؟ یا ... ؟ و یا ... ؟ ووو ؟
این پرسشی بود که دیروز برادر حسن رحیم پور ازغدی هم در رادیو معارف داشت ، حالا بعنوان یه عالم یا دانشمند ؟ که کاری هم به وابسته بودنش نداشته باشیم ، مثل علما و دانشمندان وابسته به استکبارم نه ، به مثلا درستکار و اونم ایرونی خودمونم ؟ یا بعنوانی مثل ما ، بنام یه طلبه ، دانشجو و دانش آموز ؟ که اینم بمونه !
پس چی ؟ بنام چی ؟
بنام مثلا سخنگوی عالما و دانشمندا در مثلا رادیو معارف ، بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : حامل علم و دانش اونا مثلا ، برای ما .
ما یعنی کیا ؟ خب گفتیم دیگه ، بنام طلبه ، دانشجو و دانش آموز علما و دانشمندان .
حالا ما چیکاره ایم ؟ هرچی علما و دانشمندان بگن ، یا سنخنگوشون بگه ، مثلا تو رادیو معارفم بعنوان مثال .
خب ایشون چی میگن ؟
کاریم نداریم که درست میگن یا نادرست ؟ یا هردوش و یا هیچکدومم ؟ الان ، امروز می خوایم ببینیم برای الان ، امروزمون چی دارن بگن ؟
اونم برای الان و امروز ایران ، که بقول مقام معظم رهبری ، هنوزم استکبار جهانی دست از کاراش برنمی داره ، نه برای خودش ، بلکه نسبت به ایران ؟
که کاراش نسبت به ایران بده ، یا نادرسته ، و یا ... فقط ! نه درست مثل کار علما و دانشمندان خودمونم در ایران : درست و نادرست
باب و ورودی دین :
دوشنبه 30/دی/1392
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ(الفاتحة/1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الفاتحة/2) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ(الفاتحة/3) مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ(الفاتحة/4) إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ(الفاتحة/5) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ(الفاتحة/6) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ(الفاتحة/7)
سلام علیکم
اشاره :
یادم میاد در یکی از تفاسیر بنام که نمی خوام نام ببرم ، همینقدر بگم که ایرانی و بزبان فارسیه ، سوره ی حمدو به صورت زیر دیده ام :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الفاتحة/1) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ(الفاتحة/2) مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ(الفاتحة/3) إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ(الفاتحة/4) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ(الفاتحة/5) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ (الفاتحة/6)غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ(الفاتحة/7)
خب هفته وحدت هم شب شد ، امسال در این هفته در مثلا رادیو تلویزیون از کارای وهابی های تکفیری هم گفته می شد که منو یاد یکی از ابواب یا ورودیهای علم و دانش علما و دانشمندان خودمونم ، یعنی ایرانی هم می انداخت ، بلکه هردو بابشون ، در قسمتی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیداری که به مناسبت سالروز تولد پیامبر اعظم صل الله علیه و اله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام داشتند نیز از این کاراشون شنیدم ، که فرمودن زیر سر استکبار جهانیست .
بله کار کار استکبار جهانیه ، همینطور کار علماو دانشمندان وهابی تکفیری وابسته به آن ، بشرح ایضا کار آنهایی که شیعه و پیروی این علما و دانشمندانن ، ولی آیا یکی از دو کار نه تنها این علما و دانشمندان ، بلکه علما و دانشمندان مسلمان و شیعه ی ایرانی هم همین کار نیست ؟ اگر نگوییم هردو کارشان ؟ مجموعه ی کار مثبت و منفی ؟ ایجابی و سلبی ؟ ووو ی این دوتایی ها ؟
باب و ورودی علم و دانش :
پیامبر رحمت و مهربانی : انا مدینة العلم و علی بابها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الْقَارِعَةُ(القارعة/1)مَا الْقَارِعَةُ(القارعة/2)وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ(القارعة/3)... .